من و درختهای کاج های بیدارو تا صبح...به جایی نمی رسیم
آن پرسه ها هنوز بعد از این همه سال و اینهمه شب در سفرها تمام نمی شود انگار
1 comment:
Anonymous
said...
به قول خدابیامرز قیصر امین پور: گم شده چون سایه ای در مه در میان ابر وهم و دود ازدحام لشکر انبوه تنهایی در هجوم بی پناهی خنده ها و گریه های بی بهانه عشق های کودکانه پشت سر بن بست و دلتنگی پیش رو دیوارها سنگی بر سرم آوارگی آوار رو به روی پنجره دیوار تا کجا بایست تاب آورد وحشت آوار این سقف خیالی را باز آیا با سه حرف عشق می توان پر کرد خانه های سرد و خالی را موفق باشی دوست من
چند نقطه و ... ابتدای این شعر را باد برده است چرا که نه بگذار بیاید و همه چیز را با خود ببرد حتی یاد شکوفه ی باذام چشم های تو را جهان بدون تو برهوتی است...
1 comment:
به قول خدابیامرز قیصر امین پور:
گم شده چون سایه ای در مه
در میان ابر وهم و دود
ازدحام لشکر انبوه تنهایی در هجوم بی پناهی
خنده ها و گریه های بی بهانه
عشق های کودکانه
پشت سر بن بست و دلتنگی
پیش رو دیوارها سنگی
بر سرم آوارگی آوار
رو به روی پنجره دیوار
تا کجا بایست تاب آورد وحشت آوار این سقف خیالی را
باز آیا با سه حرف عشق
می توان پر کرد خانه های سرد و خالی را
موفق باشی دوست من
Post a Comment